۱۳۹۵ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

شما جاده زندگی را چگونه می پیمایید؟



آیا با یاس و نا امیدی و یا با اعتماد به خدا و شکرگزاری؟

کلام خدا در انجیل لوقا باب ۲۴ آیات ۱۳ تا ۳۴ می فرماید
که دو نفر از ایمانداران در روز یکشنبه قیام،
یعنی روزی که مسیح خداوند از مرگ برخاست،
ناامید و ترسان به سوی خانه هایشان در حرکت بودند.
آنان قدرت قیام مسیح را زمانی تجربه نمودند
که مسیح خداوند آنان را ملاقات نمود.
امروز نیز خدای پر جلال آماده است
تا شما را دیدار کرده، زندگی نوینی به شما ببخشد

فروتنی



بسیار بالاتر از گذشت و بخشش دیگران است .

فروتنی یعنی قضاوت نکردن ، دروغ نگفتن ، خودمحوری نکردن ، خود را برتر ندیدن ، استعمار نکردن ، زور نگفتن ، حق به جانب نبودن ، حسادت نکردن ، خوبی و کمک کردن به دیگران است .

 
مردم را همانگونه که هستند بپذیر. بی هیچ قضاوتی.
آنان اینچنین هستند و تو کیستی که بگویی آنان درست هستند یا نادرست؟ اگر دیگران در خطا باشند رنجش را میکشند و اگر بر حق باشند برکتش را میبرند.
ولی تو کیستی که محکوم کنی؟

بنابراین ای برادران عزیز من، پابرجا و استوار بمانید. همیشه در كار و خدمت خداوند مشغول باشید؛ زیرا می‌دانید كه زحمات شما در خدمت او بی‌نتیجه نخواهد بود.
اول قرنتیان
۱۵:۵۸

نگران چه هستید؟



"زﯾﺮا ﻛﺎھﻦ اﻋﻈﻢ ﻣﺎ ﭼﻨﺎن ﻧﯿﺴﺖ که ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ﺿﻌﻔﮭﺎی ﻣﺎ ھﻤﺪردی ﻛﻨﺪ، بلکه ﻛﺴﯽ اﺳﺖ که از ھﺮﺣﯿﺚ ھﻤﭽﻮن ﻣﺎ وﺳﻮسه ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺑﺪون اینکه ﮔﻨﺎه ﻛﻨﺪ." ( ﻋﺒﺮاﻧﯿﺎن ۴ : ١۵)
او درد دل ﺷﻤﺎ را می داﻧﺪ. او ﻏﻢ و اﻧﺪوه ﺷﻤﺎ را می داﻧﺪ. او می داﻧﺪ چه می کشید، و ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ می گوﯾﺪ: دﯾﮕﺮان (مسیحیان دﯾﮕﺮ) ﻧﯿﺰ ھﻤﯿﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼت را در ھﻤﯿﻦ ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ دارﻧﺪ، و ﺑﺎ ﻓﯿﻀﯽ که از ﻣﻦ درﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮده اﻧﺪ، ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﺎ ﯾﻜﺎﯾﻚ آن ھﺎ غلبه می کنند. ﻣﻦ ﺧﻮد ﻗﺒﻞ از اﯾﺸﺎن اﯾﻦ ﻛﺎر را ﻛﺮدم و راه را ﺑﺎز ﻛﺮده و ﻧﺸﺎن دادم، و ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺰ میتواﻧﯿﺪ اﯾﻦ راه را ﺑﺮوﯾﺪ.
آﻧﺎﻧﯽ که ﻋﯿﺴﯽ را نمی شناﺳﻨﺪ، زﯾﺮ ﺑﺎر ﻣﺸﻜﻼت زﻧﺪﮔﯽ ﺧﺮاﺑﯽ ھﺎی ﺑﺴﯿﺎری را ﺑﺒﺎر می آورﻧﺪ، وﻟﯽ ﺷﻤﺎ می تواﻧﯿﺪ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﺪ. ﺧﯿﺮ، ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﺪ! ﺧﺪاوﻧﺪ اﺟﺎزه داده که ﺷﻤﺎ ھﻤﺎن ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼت آﻧﮭﺎ را داشته ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺗﺎ اﻋﺠﺎب ﻓﯿﺾ و ﻗﺪرت ﺧﻮدش را در ﺷﻤﺎ ﻧﺸﺎن ﺑﺪھﺪ. وﻗﺘﯽ اوج ﻃﻮﻓﺎن ﺳﺮ رﺳﯿﺪه و درﺧﺖ ھﺎ را ﺧﻢ ﻛﺮده و دل ﻣﺮدم ﻟﺒﺮﯾﺰ از ﺗﺮس ﺷﺪه، دل ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ که ﭘﯿﻮسته ﻛﺎر می کند و ﻧﻤﯽ اﯾﺴﺘﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺸﺎن ﺑﺪھﯿﺪ که ﺧﺪای ﻛﻼم ﺑﺮ ﻛﻼﻣﺶ آﻣﯿﻦ اﺳﺖ.
دﺳﺖ از ﺷﻜﺎﯾﺖ ﻛﺮدن ﺑﺮدارﯾﺪ و ﻧﮕﺮاﻧﯽ را در دل ﺧﻮد راه ﻧﺪھﯿﺪ. ﻛﺘﺎب ﻣﻘﺪس را به دﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ و از ﻗﻮت و راھﻨﻤﺎﯾﯽ ھﺎی آن ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﺸﻜﻼت اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ ﺗﺎ آزاد ﺷﺪه و ﺟﻼل را به ﺧﺪا ﺑﺪھﯿﺪ

۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

قوانین سبت



۱ و موسی تمام جماعت بنی اسرائیل را جمع کرده، بدیشان گفت: «این است سخنانی که خداوند امر فرموده است که آنها را بکنی: ۲ شش روز کار کرده شود، و در روز هفتمین، سَبَّتِ آرامی مقدس خداوند برای شماست؛ هر که در آن کاری کند، کشته شود. ۳ در روز سَبَّت آتش در همة مسکنهای خود میفروزید.»
هدیه جهت مسکن و خیمه

۴ و موسی تمامی جماعت بنی اسرائیل را خطاب کرده، گفت: «این است امری که خداوند فرموده، و گفته است: ۵ از خودتان هدیه‌ای برای خداوند بگیرید. هر که از دل راغب است، هدیة خداوند را از طلا و نقره و برنج بیاورد، ۶ و از لاجورد و ارغوان و قرمز و کتان نازک و پشم بز، ۷ و پوست قوچ سرخ شده و پوست خز و چوب شطیم، ۸ و روغن برای روشنایی، و عطریات برای روغن مسح و برای بخور معطر، ۹ و سنگهای جزع و سنگهای ترصیع برای ایفود و سینه بند.» ۱۰ و همة دانا دلان از شما بیایند و آنچه را خداوند امر فرموده است، بسازند. ۱۱ مسکن و خیمه‌اش و پوشش آن و تکمه‌هایش و تخته‌هایش و پشت بندهایش و ستونهایش و پایه‌هایش، ۱۲ و تابوت و عصاهایش و کرسی رحمت و حجاب ستر، ۱۳ و خوان و عصاهایش و کل اسبابش و نانِ تَقْدِمِه، ۱۴ و چراغدان برای روشنایی و اسبابش و چراغهایش و روغن برای روشنایی، ۱۵ و مذبح بخور و عصاهایش و روغن مسح و بخور معطر، و پردة دروازه برای درگاه مسکن، ۱۶ و مذبح قربانی سوختنی و شبکة برنجین آن، و عصاهایش و کل اسبابش و حوض و پایه‌اش، ۱۷ و پرده‌های صحن و ستونهایش و پایه‌های آنها و پردة دروازة صحن، ۱۸ و میخهای مسکن و میخهای صحن و طنابهای آنها، ۱۹ و رختهای بافته شده برای خدمت قدس، یعنی رخت مقدس هارون کاهن، و رختهای پسرانش را تا کهانت نمایند.» ۲۰ پس تمامی جماعت بنی اسرائیل از حضور موسی بیرون شدند. ۲۱ و هر که دلش او را ترغیب کرد، و هر که روحش او را با اراده گردانید، آمدند و هدیة خداوند را برای کار خیمة اجتماع، و برای تمام خدمتش و برای رختهای مقدس آوردند. ۲۲ مردان و زنان آمدند، هر که از دل راغب بود، و حلقه‌های بینی و گوشواره‌ها و انگشتریها و گردن بندها و هر قسم آلات طلا آوردند، و هر که هدیة طلا برای خداوند گذرانیده بود. ۲۳ و هر کسی که لاجورد و ارغوان و قرمز و کتان نازک و پشم بز و پوست قوچ سرخ شده و پوست خز نزد او یافت شد، آنها را آورد. ۲۴ هر که خواست هدیة نقره و برنج بیاورد، هدیة خداوند را آورد، و هر که چوب شطیم برای هر کار خدمت نزد او یافت شد، آن را آورد. ۲۵ و همة زنان دانا دل به دستهای خود می‌رشتند، و رشته شده را از لاجورد و ارغوان و قرمز و کتان نازک، آوردند. ۲۶ و همة زنانی که دل ایشان به حکمت مایل بود، پشم بز را می‌رشتند. ۲۷ و سروران، سنگهای جزع و سنگهای ترصیع برای ایفود و سینه بند آوردند. ۲۸ و عطریات و روغن برای روشنایی و برای روغن مسح و برای بخور معطر. ۲۹ و همة مردان و زنان بنی اسرائیل که دل ایشان، ایشان را راغب ساخت که چیزی برای هر کاری که خداوند امر فرموده بود که به وسیلة موسی ساخته شود، برای خداوند به ارادة دل آوردند. ۳۰ و موسی بنی اسرائیل را گفت: «آگاه باشید که خداوند بَصَلئیل بن اوری بن حور را از سبط یهودا به نام دعوت کرده است، ۳۱ و او را به روح خدا از حکمت و فطانت و علم و هر هنری پر ساخته، ۳۲ و برای اختراع مخترعات و برای کار کردن در طلا و نقره و برنج، ۳۳ و برای تراشیدن و مرصع ساختن سنگها، و برای درودگری چوب تا هر صنعت هنری را بکند. ۳۴ و در دل او تعلیم دادن را القا نمود، و همچنین اُهُولیاب بن اخیسامک را از سبط دان، ۳۵ و ایشان را به حکمت دلی پر ساخت، برای هر عمل نقاش و نساج ماهر و طراز در لاجورد و ارغوان و قرمز وکتان نازک، و در هر کار نساج تا صانع هر صنعتی و مخترع مخترعات بشوند

مسيح چه كسى است ؟

تجلي قابل روئيت خدابود كه در مقطعي خاص از زمان جسم گرفت و انسان شد و در ميان ما زيست تا كفاره گناهان ما را بپردازد

خـدای گم شده !!! انــسان گم شــده ... ؟



وقتی یعقوب از لابان فرارمیکند همسرش خدایان پدرش را میدزدد . پیدایش 31 : 19
لابان با عده ای شمشیر بدست و خشمگین به دنبال خدایانش میآید . پیدایش 31 : 30
لابان درهمه خیمه ها بدنبال خدایانش میگردد ولی پیدا نمیکند . پیدایش 31 : 32
لابان عصبانی و خشمگین و سرخورده میشود زیرا خدایانش گم شـده و نمیدانـد کجاست ؟
.
وقتی مانند لابان در ذهن خود خدایی براساس توهمات ناشی از روایات نیاکانمان خلق میکنیم دائما باید در مراسم و معابد بدنبالش بگردیم وهراس داشته باشیم بوسیله یک فلسفه جدید یک روش تازه یک طرز تفکرنــو خدا یمان گــم نـشود و یا حضورش کم رنگ نگردد آنوقت است که مانند لابان به بیرحم ترین شخص مذهبی تبدیل میشویم که هرگونه جنایتی را مقـدس میدانــد .

در نقطه مقابل و کاملا متضاد با اینگونه طرز تفکرعیسی مسیح بعنوان کلمه دل خــدا گفت :
من آمده ام تا انسان گمشده را بجویم و او را نجات بخشم لوقا 19 : 10
.
خدای حقیقی گم شدنی نیست بلکه این انسانست که بخاطر تاریکی شرایط دنیا در افکار و خواسته هایش گم شده نه خدا و این خداست که بدنبال انسانست که او را بخود بیاورد تا بتواند در فیض بیدار کننده نــور مسیح خودش را پــیدا کند . بهترست دنبال خودمان بگردیم زیرا جایی نیست که خـدا آنجا نباشد

۱۳۹۵ اسفند ۷, شنبه

جلال خداوند یعنی چه؟



جلال خداوند شامل کمال او، تعالی و رفعت او، و نیکویی و احسان او می‌شود. جلال خداوند چنان مهیب و در هم شکننده است که مخلوق بشری نمی‌تواند مستقیما نگاه خود را به خداوند دوخته و زنده بماند.
به هر حال خداوند جلال و عظمت خود را به طریق گوناگون بر ما مکشوف ساخته است. جلال خداوند به شکل ابر و آتش در کوه سینا مستقر شد (خروج ۲۴: ۱۵-۱۷). خداوند به موسی اجازه داد تا جلالش را به شکل احسان او ببیند (خروج ۳۳: ۱۸)؛ احسان خداوند شامل محبت، رحمت و عدالت وی است. اینها صفات خداوند هستند که می‌تواند رؤیت و تجربه شود. سرانجام در هنگامی که خیمه مقدّس و معبد را تقدیس می‌کردند، جلال خداوند یعنی حضور خداوند آنجا را پُر ساخت (خروج ۴۰: ۳۴-۳۵؛ اول پادشاهان ۸: ۱۰-۱۱).
با شکوه ترین طریقی که خداوند جلال خود را بر بشر متجلی ساخت فرستادن پسر خود بود تا در میان ما زندگی کند. و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر (یوحنا ۱: ۱۴).آمین

روح‌القدس کیست؟


روح‌القدس خود خدا است. او یکی از سه شخصیت تثلیث است. همه مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود، واحد است، اما در عین حال، همواره در این ذات واحد، سه شکل یا حالت هستی وجود دارد که هر سه کاملا خدا هستند؛ این سه شکل یا حالت عبارتند از: «پدر» ما که در آسمان است، «پسر» که به زمین آمد و انسان شد، و «روح‌القدس» که در قلب ایمانداران زندگی می‌کند. عیسی مسیح و روح‌القدس بخشهایی از خدا نیستند؛ آنان به شکل کامل خدا هستند. درک این موضوع برای ما مشکل است، اما این حقیقتی است که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است. برای مثال، هنگامی که عیسی تعمید گرفت، روح‌القدس به شکل کبوتری بر او نازل شد و پدر از آسمان سخن گفت و فرمود: «تو پسر حبیب من هستی» (مرقس ۱: ۹-۱۱). عیسی به ما فرمود که به اسم اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهیم (متی ۲۸: ۱۹). پولس رسول چنین دعا کرد: فیض خداوند و محبت خدا و شراکت روح‌القدس با جمیع شما باد (دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). سه شخصیت تثلیث پیوسته در کنار یکدیگر ذکر شده‌اند (افسسیان ۲: ۱۸؛ ۴: ۴-۶؛ یهودا ۲۰: ۲۱).
هر سه شخصیت یعنی پدر، پسر و روح‌القدس از یکدیگر متمایزند (یوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، ۲۶ ۱۶: ۷-۱۵؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴-۶؛ اول پطرس ۱: ۲). اما آنان در عین حال با یکدیگربرابرند. هر سه شخصیت «خدا» خوانده می‌شوند (یوحنا ۶: ۲۷؛ عبرانیان ۱: ۸؛ اعمال ۵: ۳-۴). هر سه حیات می‌بخشند (یوحنا ۵: ۲۱؛ رومیان ۸: ۱۱). هر سه حرمتی را که شایستۀ خدا است، دریافت می‌دارند (یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴). هر سه ازلی هستند (یوحنا ۱: ۱؛ عبرانیان ۹: ۱۴).
شعلۀ روح‌القدس را می‌توان اطفا کرد (اول تسالونیکیان ۵: ۱۹). اما روح‌القدس نوعی نیرو یا انرژی نیست. او نیز دارای شخصیت است، روح‌القدس نیز همانند دیگر اعضای تثلیث، در رابطه خود با ما، شخصیت دارد. او سخن می‌گوید (اعمال ۱۳: ۲)؛ می‌تواند محزون شود (اشعیا ۶۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰)؛ و می‌تواند مورد بی حرمتی قرار گیرد (عبرانیان ۱۰: ۲۹). سخن گفتن بر ضد روح‌القدس کفر گویی قلمداد می‌شود و گناهی است که آمرزیده نخواهد شد (مرقس ۳: ۲۸-۲۹).
روح‌القدس با پدر و پسر یکی است. ما می‌توانیم این امر را در رومیان ۸: ۹-۱۰ مشاهده کنیم؛ در این آیه ها، کلمات «روح‌القدس» «روح خدا"، «روح مسیح»، و «مسیح» به طور هم معنی به جای یکدیگر بکار می‌روند و همه به معنی «خدا» هستند. این یکی بودن بدین معنی نیست که هویت پدر و پسر و روح‌القدس یکی است. پسر پدر نیست، بلکه پسر یگانه پدر است (یوحنا ۳: ۱۶)؛ و روح‌القدس نیز پدر و پسر نیست، بلکه توسط پسر و پدر فرستاده می‌شود (یوحنا ۱۵: ۲۶). اما فکر، اراده و هدف هر سه شخصیت واحد است، همانگونه که ذاتشان نیز واحد است. برخی خدای تثلیث را به تخم مرغی تشبیه کرده‌اند که از سه بخش پوسته، سفیده و زرده تشکیل شده، اما هر سه با هم تخم مرغ را تشکیل می‌دهند. اما خدا سه بخش ندارد، زیرا او ذات واحد است. همچنین برخی نیز تشبیه آب را به کار می‌برند که به سه شکل آب، یخ و بخار وجود دارد، اما در اصل یک چیز واحد است. در مقایسه قبلی، این تشبیه مناسب تر است، زیرا در هر سه شکل، ماده واحدی دیده می‌شود. اما مشکل این تشبیه آن است که آب همزمان نمی‌تواند در هرشکل وجود داشته باشد، در حالی که خدا در آن واحد، دارای سه شخصیت است (مرقس ۱: ۱۰-۱۱).
بهتر است خدای پدر را نویسنده‌ای در نظر بگیریم که نمایشنامه‌ای می‌نویسد. نمایشنامه نمایانگر دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم. نویسنده شخصیتی را در نمایشنامه جای می‌دهد که شخصیت وی دقیقا همانند شخصیت خود او است. این شخصیت که دقیقا شبیه نویسنده نمایشنامه است، عیسی است. روح نویسنده نیز در کل اثر دیده می‌شود و بر همۀ شخصیت‌های نمایشنامه اثر می‌گذارد و به یک شخصیت قوت بخشیده، از دیگری قوت را باز می‌ستاند. این روح نیز شبیه روح‌القدس است که در جهان فعال است


چرا عيسي مسيح تنها راه رسيدن به خدا می باشد؟




١- تنها او در ذات و ماهيت همانند خدا است، بنابراين او می‌تواند خدا را به ما بشناساند.

٢- تنها او کاملاً پاک و بی‌گناه است، بنابراين او می‌توانست بجای همگی ما مزد گناهان ما را بپردازد و مانع اصلی را برای رسيدن ما به خدا برطرف سازد.

٣- تنها او زنده و با خدا بر تخت نشسته است، بنابراين او می‌تواند در حضور خدا برای ما شفاعت و وساطت نمايد.

۱۳۹۵ اسفند ۶, جمعه

چگونه میتوانم ارادۀ خداوند را برای زندگیم درک نمایم؟




برای درک ارادۀ خداوند در رابطه با موقعیت پیش آمده، دو نکته کلیدی وجود دارند:

1) مطمئن شوید که آنچه از خدا سئوال میکنید یا قصد انجام آن را دارید، کاری نباشد که کلام خدا آنرا منع نموده باشد.

2) مطمئن شوید که آنچه از خدا سئوال میکنید یا قصد انجام آن را دارید، منجر به جلال خداوند و رشد روحانی شما خواهد شد.

حال اگر این دو امر مصداق دارند و خداوند هنوز پاسخ درخواست شما را نداده است، احتمالاً خواستۀ شما در ارادۀ او نیست و یا اینکه شما باید بیشتر انتظار بکشید. بعضی اوقات درک نقشۀ الهی کار دشواری است. مردم میخواهند که خداوند به شکلی واضح به آنها بگوید که چه کار کنند، کجا کار کنند، کجا زندگی کنند، با چه کسی ازدواج کنند و ... رومیان 12: 2 به ما میگوید که "همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادۀ نیکوی پسندیده کامل خدا چیست".

۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبه

ایمان مارتین لوتر ایمان را اینگونه توصیف نموده است




:


"ایمان, اطمینانی است به چیزهائی که به آن امیدواریم و اعتقادی است به چیزهائی که نمی بینیم." عبرانیان 1 : 11

مارتین لوتر ایمان را اینگونه توصیف نموده است: " ایمان اعتقاد راسخ, زنده و با شهامت در فیض خدا است."

نخست لازم است که تفاوت شریعت و ایمان را که حیاتی است, بدانیم. در عهد عتیق پیمان خدا با قومش بر اساس شریعت بود و شریعت تنها در اعمال و با انجام احکام شریعتی توصیف می گردد. ما عزیزان ایرانی بر اساس تجربه, بهترین شاهدان شریعت در خشونت, بی رحمی, ضعف و ناتوانی اش می باشیم. زیرا آنچه ما تجربه می کنیم و شاهد هستیم تلاش سرسخت و بی رحمانه مذهبی یان و شریعتی یان (ایمانداران) در کنترل و مجازات ملتی است که همانند تمامی انسان ها قادر به انجام احکام شریعتی نمی باشند و در نتیجه شریعتی یان, همواره نیاز به برقراری گشت ها و چماق بدستان دارند تا بتوانند از طریق ترس, تنبیه, مجازات, و محکومیت و کشتار, ما را به انجام احکام شریعتی وادار سازند. 

کتاب مقدس در رومیان فصل 7 در آیه 6 به ما می گوید: " اما اکنون از قید شریعت آزاد شده ایم زیرا نسبت به آنچه که ما را در بردگی نگاه می داشت, مرده ایم تا به طور تازه ای یعنی به وسیله روح القدس خدا را خدمت کنیم, نه مانند گذشته که از قوانین نوشته شده اطاعت می کردیم.

مسیحیان به خاطر فیض خدا و فدیه یگانه پسرش عیسی مسیح از یوغ شریعت آزدا شده و زیر پوشش فیض قرار دارند, در نتیجه ما از ظلمت, استبداد و خشونت شریعت آزاد گشته و در محبت و بخشش خدای پدر, بدون نیاز به چماق بدستان در ایمان قرار گرفته ایم. زیرا فیض مسیح که نجات را امکان پذیر نمود ما را با حضور و قدرت روح القدس برای رویاروئی با همه چیز مجهز می سازد, و چون روح القدس عیسی مسیح در ما و با ما می باشد, ما قدرت اجرائی احکام خدا را در رابطه با او به دلیل روح القدس داریم.

همچنین خداوند ما در کتاب مقدس در عهد عتیق در حزقیال فصل 36 از آیات 25 تا 27 به ما فرمود: " آب پاک به شما خواهم پاشید و شما از همه آلودگی ها پاک خواهید شد و از همه بتها شما را پاک خواهم کرد. دلی تازه به شما خواهم داد و روح تازه ای در شما خواهم گذاشت و دل سنگی را از شما بیرون می کنم و دلی گوشتی به شما خواهم داد. روح خود را در اندرون شما خواهم نهاد و شما را پیرو قوانین خود خواهم ساخت تا با دقت دستورات مرا بجا آورید."

در الهیات مسیحی فصل 11 عبرانیان "فصل ایمان" نامیده می شود, زیرا تمامی تم این فصل موضوع ایمان است که به روشنی از آیه یک سخن را آغاز می کند, و با استفاده از شخصیت هائی همچون هابیل, خنوخ, نوح, ابراهیم, اسحاق, یعقوب, یوسف و موسی ایمان را که از آغاز بر پایه رابطه با خدا می باشد, عنوان می کند

راستی فروتنی چیست؟




فروتنی بر خلاف غرور است، یعنی که خود را بالاتر از آنچه شایسته است نیانگاریم.

در كولسیان( 18:2و23 )، در باره فروتنی كاذب نیز صحبت می كند.
خدا انسانها را فروتن می سازد تا مطیع شوند
(تثنیه 2:8)
یكی از طریقهای خشنود ساختن خدا،
فروتنی ما است...(دوم تواریخ 14:7)

كلام خدا می فرماید هر كه فروتنی كند عزت و جلال و حیات خواهد یافت
(امثال سلیمان 33:15؛ 12:18؛ 4:22)

برای یونانیان فروتنی ضعف شخصیت بود و حتی امروز نیز دنیا مردم را تشویق به غرور می كند ولی برای مسیح یكی از مهم ترین چیزهایی كه شخصیت هر شخص باید آن را داشته باشد فروتنی است
(متی 3:5و5؛ 4:18؛12:23؛ لوقا 11:14؛ 14:18)

مسیح با فروتنی اش مردم را به خود جذب می كرد
(متی 28:11-30؛ یوحنا 1:13-20؛ مكاشفه 20:3)

پولس نیز بارها در مورد فروتنی مسیح صحبت كرد
(فیلیپیان 1:2-11؛ دوم قرنتیان 9:8)

ما نه فقط نسبت به خدا بلكه در برابر یكدیگر نیز باید فروتن باشیم
(فیلیپیان 3:2؛ رومیان 10:12؛ اول قرنتیان 4:13-6)

پولس نیز شخصی فروتن بود و بعنوان رسول مسیح نمونه ما است(اعمال رسولان 19:20)

و پطرس نیز ایمانداران را دعوت می كند تا در برابر خدا و برادران فروتن باشند
(اول پطرس 5:5و6)

۱۳۹۵ اسفند ۳, سه‌شنبه

دست گذاری یعنی چه؟



دست گذاری یک روش مورد استفاده برای عطای برکت یا انتقال عوامل روحانی از طرف یک شخص به شخص دیگر است. در واقع دست گذاری سبب ایجاد کانالی برای گذار موارد روحانی از یک شخص به شخص دیگر می‏‏شود. اساس این آموزه بر اساس ایجاد مسئولیت و التزام استوار است.
هر چند دست گذاری در کتاب مقدس به عنوان یک عامل تعیین کننده معرفی نشده است، زیرا زمانی که خداوند مردانی چون ابراهیم، موسی، سموئیل، اشعیا، ارمیا، حزقیال و دانیال را به خدمت فرا خواند هیچ یک از آنها مورد دست گذاری قرار نگرفتند. موسی از میان بوته مشتعل به خدمتی عظیم فرا خوانده شد اما ما هرگز در کتاب مقدس هیچ گونه اشاره‏ای ‏‏به دست گذاری موسی پیدا نمی‏‏کنیم. همچنین انبیای بسیاری را مشاهده می‏‏کنیم که جهت خدمت خداوند، مورد دست گذاری قرار نگرفتند.
در واقع این دست گذاری نیست که سبب انجام و یا به فعل در آمدن چیز روحانی خاصی می‏‏شود بلکه این قدرت خداوند است که این سبب را فراهم می‏‏آورد.
در مسیحیت نیز از دوران شاگردان به وسیلهٔ آیین دست گذاری (تفویض روحانیت) خادمین خاصی را تعیین می‏‏کردند. این مراسم بعداً به آیین تبدیل شد، زیرا کسی را که به این سمت بر می‏گزیدند، در واقع شخص خاصی می‏‏شد.
در کتاب عهد قدیم به موارد متنوع و بیشماری از دست گذاری برخورد می‏‏کنیم. برای مثال اسحاق پسر خود را با دست گذاری بر وی برکت داد (پیدایش ۲۷: ۲۷).
موسی با دست گذاری بر سر یوشع، وی را به پیشوایی قوم انتخاب کرد (اعداد ۲۷: ۱۵-۲۳؛ تثنیه ۳۴: ۹). کتاب مقدس اضافه می‏‏کند که یوشع بدین وسیله "از روح‌ حكمت‌ مملو شد". موسی همچنین ۷۰ نفر از مشایخ را برای خدمت در میان قوم اسرائیل دست گذاری کرد (اعداد ۱۱: ۱۶-۲۵). هارون و کاهنان اعظم نیز گناهان قوم اسرائیل را با دست گذاری بر یک بز قربانی قرار می‏‏دادند (لاویان ۱۶: ۲۱).

آیا مسیحیان نیز ختنه می شوند؟



خیر. مسیحیان ختنه نمی شوند مگر به خاطر مشکلات پزشکی، در غیر این صورت هیچ دستوری در مسیحیت نیامده است. در اسرائیل بچه ها را ختنه می کنند.
این عهد و پیمانی بود که خدا با ابراهیم براي يهوديان بست. درعهد عتیق پیش ازمیلاد مسیح این نشانی بود از عهد خداوند با ایمانداران.
در پیدایش ١٧ کلمه عهد بستن ١٠ بار تکرار شده است: "من با تو عهد می بندم که قوم های بسیار از تو بوجود آورم. من تو را پدر بسیار می سازم، نسل تو را زیاد میکنم. من خدای تو هستم و خدای فرزندان تو نیز خواهم بود". درچنین عهدی دو نفر نقش دارند، خدا و انسان. اگر چه بعضی مواقع انسانها به عهدشان وفادار نیستند و قابل اعتماد نیستند، اما خدا به تمام قولهایش عمل می کند و همیشه قابل اعتماد است. در عهد جدید دركتتل کولوسیان فصل ٢ آیه ١١و ١٢ رابطه بین ختنه و تعمید را می خوانیم:
"هنگامی که به سوی مسیح آمدید او شما را از امیال و خواسته های ناپاکتان آزاد ساخت اما نه بوسیله یک عمل انسانی یعنی ختنه، بلکه با یک عمل روحانی یعنی شستشوی روح شما، زیرا زمانی که تعمید گرفتید در واقع طبیعت کهنه و گناهکارتان در مسیح مرد و دفن شد سپس با مسیح زنده شدید و حیاتی نوین را آغاز گردید.
تمام اینها در اثر این بود که به کلام خدای توانا ایمان آوردید، خدایی که مسیح را پس از مرگ زنده کرد، زمانی که عیسی مسیح مصلوب شد دیگر لازم نیست خونی ریخته شود.
نه قربانی کردن حیوانها و نه ختنه کردن انسانها.
با این عمل شما، مصلوب شدن او را بی تفاوت می دانید."

آیا عیسی خداست؟ آیا او هرگز ادعا نمود که خداست؟



عبارت "من خدا هستم" در هیچ جای کتابمقدس از زبان عیسی مسیح نقل نشده است. ولی این به آن معنی نیست که او ادعای خدائی نکرده است. بطور مثال اگر به یوحنا 30:10 مراجه کنیم، عیسی مسیح را می بینیم که ادعا نمود: "من و پدر یک هستیم." شاید در اولین نگاه بنظر نرسد که او اشاره به الوهیتش می کند، ولی عکس العمل یهودیان نسبت به سخنان او ثابت می کند آنها منظور او را به خوبی درک کردند. "یهودیان در جواب گفتند، "بسبب عمل نیک تو را سنگسار نمی کنیم بلکه بسبب کفر زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می خوانی." (یوحنا 33:10). یهودیان به خوبی فهمیدند که عیسی خود را خدا می داند. آیات بعدی نشان می دهند که عیسی مسیح نه با برداشت آنان مخالفت کرد و نه سعی کرد آن را اصلاح کند. این ها همه اشاره به این واقعیت می کند که عیسی ادعای خدائی کرد. "من و پدر یک هستیم." (یوحنا 30:10). این ادعا در یوحنا 58:8 نیز دیده می شود: "عیسی بدیشان گفت: "آمین آمین بشما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم." و یهودیان مجدداً قصد سنگسار کردن او کردند. (یوحنا 59:8) تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.
یوحنا 1:1 می گوید: "... و کلمه خدا بود..." و در یوحنا 14:1 می خوانیم: "و کلمه جسم گردید...." این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی خداست. اعمال 28:20 به ما می گوید: "پس نگاه دارید خویشتن و تمامی آن گله را که روح القدس شما را بر آن اُسقُف مقرّر فرمود تا کلیسای خدا را رعایت کنید که آن را به خون خود خریده است." چه کسی کلیسا را به خون خود خریده است؟ عیسی مسیح. ولی اعمال 28:20 می گوید "خدا ... آن را به خون خود خریده است." پس عیسی همان خداست.
توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: "... ای خداوند من، و ای خدای من" (یوحنا 28:20). و مجدداً عیسی را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. تیطس 13:2 ما را تشویق می کند تا منتظر آمدن خدا و نجات دهندۀ خود عیسی مسیح باشیم. (دوم پطرس 1:1 را نیز ملاحظه کنید) خدای پدر در عبرانیان 8:1 در بارۀ عیسی مسیح چنین می گوید: "امّا در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالآباد و عصای ملکوت تو عصای راستی است."
در کتاب مکاشفه فرشته به یوحنای رسول تعلیم می دهد که فقط خدا را پرستش کند (مکاشفه 10:19). در اناجیل عیسی مسیح بارها مورد پرستش واقع شد (متی 11:2؛ 33:14؛ 9:28 ، 17؛ لوقا 52:24؛ یوحنا 38:9) ولی هرگز آنانی را که او را می پرستیدند سرزنش نکرد. اگر عیسی مسیح خدا نبود، اجازه نمی داد مَردُم او را بپرستند. بطور یقین او نیز، به مانند فرشته ای که با یوحنا سخن گفت، به آنان تعلیم می داد که او را نپرستند. کتابمقدس شامل آیات و بخشهای فراوانی است که به الوهیت عیسی اشاره می کنند.
مُهم تربن دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان مَحض نمی تواند برای پرداخت جریمۀ گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (اول یوحنا 2:2). تنها خدا قادر بود اینچنین جریمۀ سنگینی را پرداخت نماید. تنها خدا می توانست گناهان جهان را بر خود گرفته (دوم قرنتیان 21:5)، بمیرد، و با برخاستنش از مردگان پیروزی خود را بر گناه و مرگ اعلام نماید

۱۳۹۵ اسفند ۲, دوشنبه

هفت «هستم» از سوی عیسی ..


1:من نور عالم هستم 2: من در هستم
3: من شبان نیکو هستم
4: من قیامت و حیات هستم
5: من راه و راستی و حیات هستم
6: من تاک حقیقی هستم
7: من نان حیات هستم

چگونه می‌توانیم بدانیم که خدا در ماست و ما در خدا؟

از اینكه او روح خود را به ما بخشیده است! ما خود دیده‌ایم و شهادت می‌دهیم كه خدای پدر، پسر خود را فرستاد تا نجات‌دهندهٔ عالم باشد و هرکه اقرار كند كه عیسی پسر خداست، خدا در اوست و او در خدا. ما از محبّت خدا نسبت به خود آگاهیم و به آن اطمینان داریم. خدا محبّت است و هرکه با محبّت زندگی می‌کند، در خدا ساكن است و خدا در او. به این وسیله محبّت در ما به كمال رسیده است تا در روز داوری اعتماد داشته باشیم، زیرا زندگی ما مانند زندگی او در این جهان است. کسی‌که محبّت دارد، نمی‌‌‌ترسد و هرکه بترسد هنوز به محبّت كامل نرسیده است؛ زیرا محبّت كامل ترس را دور می‌سازد، ولی شخصی می‌ترسد كه در انتظار مجازات است. ما به دیگران محبّت می‌کنیم چون اول خدا به ما محبّت كرد. اگر بگوییم: «من خدا را دوست دارم.» درحالی‌که از دیگری خود نفرت داریم، دروغگو هستیم، زیرا اگر کسانی را كه می‌بینیم محبّت نمی‌کنیم، محال است خدایی را كه ندیده‌ایم محبّت نماییم. فرمانی كه او به ما داده است چنین است: «هرکه خدا را دوست دارد، باید دیگران را نیز دوست بدارد.»
اول یوحنا 4:13-21

محبت، شکوفایی روح القدس



ما مسیحیان باید آگاه باشیم که قابلیت های معنوی در بی ایمانداران مثل محبت، کمک کردن و اعمال خیرخواهانه برای دیگران تنها از تلاش های شخصی انسان جهت مطرح کردن در بین عامه مردم نشات می گیرد در نتیجه بخش اعظم این نوع اعمال ریاکارانه می باشد!
اما در مسیحیت خواص روحانی چون ایمان، تواضع و پرهیزکاری در محبت مسیح آن پری از روح القدوس است که در درون ما وجود دارد و به سعی و تلاش ما نیز بستگی ندارد، اما برای "ثابت کردن محبت مسیح" به دیگران شخصیت دگرگون شده ما در تمایز با عملکرد مردم دنیا به سادگی قابل رویت هست.
هر چند امکان دارد که ایمانداران در این روند تحقیر و مسخره شود اما در نهایت این قدرت "شکوفایی روح القدوس" در ما می باشد که میوه می دهد و ما را مادام العمر تقدیس کرده سیراب می سازد.
در مسیحیت محبت یک احساس صِرف نیست بلکه کنشی آگاهانه و در عین حال هدایت شونده فارغ از هر وضعیت موجود می باشد

۱۳۹۵ اسفند ۱, یکشنبه

انجیل یوحنا



نویسنده:يوحنا
تاریخ نگارش:حدود90ميلادي
مخاطب انجیل یوحنا:تمامی مردم دنیا هستند.
موضوع اصلی:کلمه،پسر خدا و اولوهيت عیسی مسیح هست.
تاکید بسیار زیادی بر روی ماهیت روحانی شخصیت،خدمت و معنی کارهای عیسی مسیح هست.

در خلاصه این انجیل:
از باب1آيه1_باب1آيه8مقدمه انجیل هست.
از باب1آيه9_باب12آيه50خدمت مسیح هست.
ازباب13_باب17شام آخر.
از باب18_باب20زحمات،مصلوب شدن و قیام عیسی مسیح هست.
باب21،باب پایان انجیل يوحناست.

انجیل لوقا:



نویسنده:لوقاي پزشک
تاریخ نگارش:60ميلادي
موضوع نگارش:مخاطب به یونانی ها نوشته شد.
موضوع اصلی:عیسی مسیح بعنوان انسان کامل،پسر انسان.
تاکید بیشتری بر روی دقت تاریخی و ترتیب و نظم قایع زندگی مسیح.
در باب1از آیه1_4مقدمه انجیل
از باب1آيه5_باب2آيه52تولد مسیح و دوران کودکی
از باب3آيه1_باب4آيه13آماده شدن مسیح برای خدمتش
از باب4آيه14_باب9آیه50خدمت او در جليل.
از باب9آيه51_باب19آيه27مسافرت و حرکت او به سوی اورشلیم
از باب19آيه28_باب21آيه38وقايعي که در اورشلیم در هفته آخر اتفاق افتاد.
از باب22_24زحمات،مرگ و قیام مسیح.
از باب های جالب انجیل لوقا،باب15هست که داستان پسر گمشده هست.

انجیل مرقس:



نویسنده:مرقس
تاریخ نگارش:55پ.م
موضوع اصلی:مخاطب به رومی ها هست و در این انجیل مسیح رو بعنوان خادم امین معرفی ميکنه و تاکيدش در مورد مسائل عملی و خدمت عملی مسیح در زندگی انسان هاست.
در نگاه به انجیل متی به طور مختصر:
از باب1آيه1_باب13شروع خدمت مسیح با تعمیدش و وسوسه های در بیابان.
از باب1آيه14_باب9آيه50خدمت او در اطراف جلیل.
از باب10_13خدمت او در یهودیه و اورشلیم.
از باب14_16مرگ مسیح بر روي صليب و قیامش از مردگان.

انجیل متي



نویسنده:لاوی(متي)
تاریخ نگارش:حدود50ميلادي
موضوع اصلی:مخاطب به یهودی ها هست و مسیح رو بعنوان پادشاه معرفی میکنه و تاکید او بیشتر بر روی به تحقق پیوستن نبوت ها و پیشگویی های عهد عتیق در مورد مسیح موعوده.
وقتی به طور مختصر به انجیل متي نگاه مي کنیم:
از باب1آيه1_باب4آيه11آماده شدن برای ظهور پادشاه.
از باب4آیه12_باب18آيه35خدمت او در اطراف جلیل
از باب19_25خدمت مسیح در قسمت یهودیه و اورشلیم.
از باب26_28مصلوب شدن و قیام مسیح هست.
از باب های جالب انجیل متی،باب5_6_7که موعظه سر کوه و باب24_25صحبت ها و موعظه او بر کوه زیتون در مورد روزهای آخر و بازگشت مجدد مسیح.

داشتن تولد تازه یعنی چه؟


در انجیل یوحنا 1:3ـ21 پاسخی اصولی به این پرسش می یابیم. در این بخش از کتابمقدس شاهد مکالمۀ عیسی مسیح با یک شخص برجستۀ فریسی به نام نیقودیموس می باشیم. او، که یکی از اعضای مجلس سَن هِدرین (یعنی از حاکمین یهود) بود، در تاریکی شب نزد مسیح آمد تا از او سؤالاتی بپرسد.
عیسی مسیح در صحبت با نیقودیموس گفت: "آمین آمین به تو می گویم اگر کسی از سر نو مولود نشود، ملکوت خدا را نمیتواند دید." نیقودیموس به او گفت: "چگونه ممکن است که انسانی که پیر شده باشد، مولود گردد؟ آیا میشود که بار دیگر داخل شکم مادر گشته، مولود شود؟" عیسی در جواب فرمود: "آمین آمین به تو می گویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود. آنچه از جسم مولود شد، جسم است و آنچه از روح مولود گشت، روح است. عجب مدار که به تو گفتم باید شما از سر نو مولود گردید." (یوحنا 3:3ـ7)
معنی تحت اللفظی " تولد تازه،" متولد شدن از عالم بالا است. نیقودیموس با یک احتیاج حقیقی به نزد مسیح آمده بود؛ او نیازمند یک تبدیل درونی (یعنی یک دگرگونی روحانی) بود. تولد تازه را خدا می بخشد. تولد تازه عملی است که خدا بوسیلۀ آن حیات جاودانی را به شخصی که ایمان می آورد عطا می کند (دوم قرنتیان 17:5 ؛ تیطس 5:3 ؛ اول پطرس 3:1 ؛ اول یوحنا 29:2 ؛ 9:3 ؛ 7:4 ؛ 1:5ـ4 ،18). یوحنا 12:1ـ13 خاطر نشان می سازد که "از سر نو مولود " شدن حامل این پیغام نیز هست که چنین شخصی، به وسیلۀ ایمان به عیسی مسیح، "فرزند خدا" نیز شده است.

۱۳۹۵ بهمن ۳۰, شنبه

منظور از صلیب خویش برگیرید به چه مفهومی است؟




گفتار عیسی در مورد رنج و مرگش برای شاگردان بسیار دشوار و سنگین بود. اما حالا می‌خواست نکته دشوارتری را با آنان در میان بگذارد: اینکه آنان نیز باید رنج برده، و شاید حتی بمیرند. «هر که خواهد از عقب من آید، خویشتن را انکار کند و صلیب خود را برداشته، مرا متابعت نماید» (متی ۱۰: ۳۸؛ لوقا ۱۴: ۲۷ مشاهده شود).
منظور از هر که، تمام مسیحیان می‌باشد. تمامی مسیحیان دعوت شده‌اند که شاگرد باشند. هرگز نباید فکر کنیم که دو دسته مسیحی وجود دارد: یک دسته آنهایی که از مسیح متابعت کرده، با او رنج می‌برند، و دستۀ دیگر آنانی که از زندگی راحتی برخوردارند. فقط یک دسته مسیحی و شاگرد واقعی وجود دارد.
هر که خواهد از عقب من آید، خویشتن را انکار کند. بسیاری می‌گویند: «می خواهم مسیح را پیروی کنم». اما در آخر او را متابعت نمی‌کنند. چرا؟ زیرا که مسیح می‌گوید: «باید خود را انکار کنی». برای پیروی از مسیح، شخص باید از امیال و خواسته‌های خود روی گرداند و فقط طبق میل مسیح زندگی کند. ما باید لذات، امتیازات، و رفاه شخصی خود را ترک گوییم. پیش از آنکه مسیحی شویم، فقط برای ارضای خواسته‌های خودمان زندگی می‌کردیم. اما بعد از مسیحی شدن، باید کاملا برای خدا زندگی کنیم. به همین دلیل است که بسیاری از مردم خیلی راحت به سوی مسیح می‌آیند، اما چندی نمی‌گذرد که از او روی می‌گردانند. در نظر آنان پیروی از مسیح بسیار دشوار است.
هر که خواهد از عقب من آید باید صلیب خود را بردارد. این اولین باری است که مرقس به صلیب اشاره می‌کند. صلیب روش رومیها برای اعدام بود. مجرمین را زنده به صلیب می‌آویختند و دستهایشان را به آن میخکوب می‌کردند. مجرم بعد از تحمل رنجی طاقت فرسا و طولانی، به تدریج جان می‌داد. محکومین می‌بایست صلیب را خودشان تا محل اعدام حمل کنند. بنابراین هنگامی که عیسی به پیروانش گفت که باید صلیب خود را بردارند، ایشان مقصود عیسی را کاملا می‌فهمیدند: باید آمادۀ رنج و مرگ برای او باشند. رنج و شکنجه در انتظار همه پیروان مسیح می‌باشد (یوحنا ۱۵: ۱۹؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۲ مشاهده شود). بدون صلیب، تاجی وجود نخواهد داشت.
چون عیسی بر روی صلیب مُرد، صلیب تبدیل به سمبول کلیسا گردید. صلیب نشانۀ مرگ عیسی برای گناهان ما است.
و در آخر، عیسی فرمود: «مرا متابعت نماید». ما باید راه خود را ترک گوییم و راه عیسی را در پیش بگیریم. راهی که عیسی پیمود، راه رنج و راه صلیب بود. این راه باید راه ما نیز بشود.
مسیحیان پیرو یک ایده، یک فلسفه یا یک حزب سیاسی نمی‌باشند. حتی دنباله رو یک مذهب هم نیستند. ایشان از یک شخص پیروی می‌کنند، از خداوند عیسی مسیح.

روح القدس


۱_ روح القدس می آفریند و زنده می سازد. ( ایوب ۳۳ : ۴ و مزمور ۱۰۴ : ۳۰ )
۲_ روح القدس بارور می سازد. ( لوقا ۱ : ۳۵ )
۳_ روح القدس تازگی می بخشد. ( تیطس ۳ : ۵ )
۴_ مردگان را زنده می سازد. ( رومیان ۸ : ۱۱)
۵_ قوت می بخشد. ( افسیسیان ۳ : ۱۶ )
۶_ شفا می بخشد. ( لوقا : ۴_ ۱۸ )
۷_ قدرت و شهامت شهادت دادن به نام عیسی را می دهد. ( اعمال ۱ : ۸ )
۸_ با ما صحبت می کند. ( اعمال ۱۰ : ۱۹ )
۹_ روح القدس مانند لباس ما را در بر گرفته ،پوشانده می سازد. ( ۲ تواریخ ۲۴ : ۲۰ )
۱۰_ مسح می کند. ( لوقا ۴: ۱۸ )
۱۱_ روح القدس احیا می کند. ( یوحنا ۶ : ۶۳ )
۱۲_ روح القدس تعمید می دهد. ( اول قرنتیان ۱۲ : ۱۳ )
۱۳_ روح القدس به ما آزادی می بخشد. ( ۲ قرنتیان ۳: ۱۷ )
۱۴_ روح القدس مشاور ما است و به ما پند و أندرز می دهد. ( اشعیا ۱۱ : ۲)
۱۵_ روح القدس تعلیم می دهد و هر آنچه را که تعلیم گرفته و فراموش کرده باشیم به موقع به ما یاد آوردی می کند. ( نحمیا ۹ : ۲۰ و یوحنا ۱۴: ۲۶ و لوقا ۱۲ : ۱۲ و قرنتیان ۲: ۱۳ )
۱۶_روح القدس به سوی حقیقت راهنمایی می کند و آینده را روشن می سازد. ( یوحنا ۱۶_ ۱۳و ۱۴)
۱۷_ روح القدس ملزم می کند. ( یوحنا ۱۶: ۸ )
۱۸_ روح القدس نازل شده و به ما وحی می دهد. ( ۲ تواریخ ۱۵: ۱ و اعداد ۲۴: ۲_۴ )
۱۹_ روح القدس قدرت جابه جا کردن اشخاص را دارد. ( ۲ پادشاهان ۲: ۱۶ و اعمال ۸: ۳۹ و مرقس ۱: ۱۲ )
۲۰_ روح القدس « به مأموریت » می فرستد. ( لوقا ۴ : ۱۸ )
۲۱_ روح القدس به وجد می آید و خوشی می بخشد. ( لوقا ۱۰: ۲۱ و اول تسالونیکیان ۱: ۶ )
۲۲_ روح القدس بر می انگیزد و به غیرت می آورد. ( داوران ۱۳: ۲۵ )...

۱۳۹۵ بهمن ۲۹, جمعه

عیسی پسر خداست یعنی چه؟

:: عیسی مثل یک پدر و پسر انسانی، پسر خدا نیست

::خدا ازدواج نکرد که پسر داشته باشد. خدا با مریم هم بستر نشد که با هم پسری را تولید کنند.

:: عیسی پسر خداست یعنی خدا در جسم انسان خود را به ما نشان داد (یوحنا 1 : 1 ، 14 ).

:: عیسی پسر خداست که در بدن مریم بوسیلة روح القدس قرار گرفت. لوقا 1 : 35 می گوید،

"فرشته در جواب وی گفت روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت جضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند. از آنجهه آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد."

در ضمن محاکمه اش در مقابل رهبران یهودی، کاهن اعظم به عیسی گفت "ترا به خدای حی قسم می دهم ما را بگوی که تو مسیح پسر خدا هستی یا نه" (متی 26 : 63). عیسی به او گفت "بله، تو گفتی و نیز شما را می گویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوت نشسته بر ابرهای آسمان میاید." (متی 26 : 64). رهبران یهود عیسی را به کفر متهم کردند (متی 26 : 65 -66). بعد، در حضور پنطیوس پیلاطس "یهودیان بدو جواب دادند که ما شریعتی داریم و موافق شریعت ما واجب است که بمیرد زیرا خود را پسر خدا ساخته است." (یوحنا 19 : 7 ). چرا ادعای او برای پسر خدا بودن کفر محسوب می شد و باید می مرد؟ رهبران یهود دقیقا معنی"پسر خدا" را می دانستند. پسر خدا بودن یعنی طبیعت خدا را داشتن. پسر خدا بودن یعنی "از خدا" بودن. ادعای داشتن طبیعت خدا یعنی ادعای خدا بودن، برای رهبران یهود کفر بود. بنابراین، بر اساس لاویان 24 : 15 مرگ او را خواستار بودند. عبرانیان 1: 3 این را واضح می گوید که پسر خدا "فروغ جلالش و خاتم جوهرش" می باشد.
مثال دیگر را در یوحنا 17 : 12 می بینیم یعنی جایی که یهودا "پسر هلاکت" خوانده می شود. یوحنا 6 : 71 به ما می گوید که یهودا پسر شمعون بود. پس منظور یوحنا از اینکه یهودا را "پسر هلاکت" معرفی کرده بود چه بود؟ لغت هلاکت یعنی " خرابی، ویرانی، اصراف". یهودا عملا پسر خرابی، ویرانی، و اصراف نبود، اما اینها علامت زندگی یهودا بود. یهودا تجسمی از هلاکت بود. به همین ترتیب، عیسی پسر خداست. پسر خدا خود خداست. عیسی خدای تجسم یافته است (یوحنا 1 : 1 ، 14

یحیی تعمید دهنده کیست؟



یحیی نام یکی از انبیا و از نسل کاهنان و دارای لقب تعمید دهنده می‌باشد. پدر او زکریا نام داشت و در زمان هیرودیس پادشاه از کاهنان خانه خدا بود و مادر یحیی تعمید دهنده، الیصابات که از قبیله کاهنان یهود و از نسل هارون برادر موسی بود. الیصابات و زکریا درستکار و نزد خداوند گرامی بودند. الیصابات نازا و تا زمان پیری دارای فرزندی نبود. بر اثر دعای زکریا، فرشته‌ای بر وی ظاهر و وعده فرزندی را به آنها می‌دهد. الیصابات حامله شده و پسری به دنیا آورد، که نام او را یحیی گزاردند (لوقا باب ۱).
ماموریت یحیی تعمید دهنده بر اساس نبوت (متی ۳: ۳؛ اشعیا ۴۰: ۳؛ ملاکی ۳: ۱) می‌باشد. وی شش ماه قبل از عیسای مسیح بدنیا آمد و پس از بدنیا آمدن یحیی، تا سن سی سالگی دیگر هیچ گونه مطلبی در کتاب مقدس از وی دیده نمی‌شود. سپس در سن سی سالگی اولین اشاره کتاب مقدس به وی، در لوقا ۱: ۸۰ می‌باشد.

یحیی باز کننده راه مسیح بود. ما در کتاب اناجیل زندگی او را بطور کامل نمی‌توانیم مشاهده کنیم. یحیی در ناصره بدنیا آمد و و تمام دوران جوانی خود را در کوههای یهودا که مابین اورشلیم و دریای مُرده قرار داشت، گذرانید (لوقا ۱: ۱۵؛ متی ۳: ۱-۱۲).
در مدت زمانی که وی در میان مردم زندگی می‌کرد، اکثر مردم (حدودا یک چهارم) مجذوب سخنان و اعمال او می‌شدند. در مجموع اکثر سخنان وی در ضرورت توبه بود. او بر علیه صدوقیان و فریسیان موعظه کرده و آنان را افعی زاده می‌نامید و به آنان هشدار می‌داد که بصورت واقعی توبه کرده و فکر نکنند که به واسطه جدشان ابراهیم، دارای مزیتی نزد خداوند هستند (لوقا ۳: ۸).
شهرت یحیی به گوش عیسی در ناصره رسید و او از جلیل به رود اردن آمد که توسط یحیی، تعمید بگیرد (متی ۳: ۵)، و مسیح توسط یحیی تعمید گرفت تا تمامی عدالت را به کمال رساند (متی ۳: ۱۵). یحیی تمامی کارهای خود را متوقف کرد و عیسی را تعمید داد زیرا وقت آن بود که پادشاه به پادشاهی خود وارد شود. یحیی به شاگردان خود گفت: نگاه کنید، این است بره خداوند.
حدود شش ماه پس از آنکه یحیی در میان مردم به خدمت مشغول بود، بطور ناگهانی توسط هیرودیس دستگیر و در قلعه‌ای در شرق دریای مرده به زندان انداخته شد. یحیی تعمید دهنده هیرودیس را به خاطر ازدواج با زن برادر خود، هیرودیا مورد سرزنش قرار می‌داد. هیرودیا پس از جدا شدن از فیلپس، به همسری هیرودیس درآمد. هیرودیا همسر هیرودیس از یحیی به خاطر گفتارش کینه به دل داشت و خواهان مرگ یحیی بود (متی ۱۴: ۳؛ مرقس ۶: ۱۷؛ لوقا ۳: ۱۹). در جشن تولد هیرودیس در ضیافت و بزمی که به این مناسبت برقرار شده بود، سالومه دختر هیرودیا با رقصش سبب شادی هیرودیس گردید و هیرودیس از سالومه خواست که هر چه می‌خواهد بگوید. سالومه بر اساس توصیه مادرش، سر یحیی تعمید دهنده را درخواست کرد. بنا به درخواست سالومه، هیرودیس، دستور قتل یحیی تعمید دهنده را داد. و سر یحیی را در سینی به سالومه داد (متی ۱۴: ۳-۱۱؛ مرقس ۶: ۱۶-۲۸؛ لوقا ۳: ۱۹).
شاگردان یحیی بدن بدون سر وی را به خاک سپردند و سپس رفته و به عیسی اطلاع دادند (متی ۱۴: ۱۲). مرگ یحیی حدود سه سال قبل از مصلوب شدن مسیح اتفاق افتاد. مسیح در مورد یحیی شهادت داد که او یک چراغ روشن و درخشنده بوده است (یوحنا ۵: ۳۴)

چه می خواهی برایت بکنم


لوقا ۱۸: ۴۱
سوالی بود که مسیح از بارتیمائوس نابینا کرد.:
" می خواهم ببینم..."
جواب بارتیمائوس نابینا به مسیح بود...
شما از مسیح چه در خواستی دارید؟
سلامتی؟
خوشبختی؟
خانواده ی عالی؟
درک دیگران؟
خدمت به همنوعان؟
درک بیشتر خداوند؟
راه رفتن با خداوند؟
...؟
...؟
...؟
...؟
...؟
مسیح جواب خواهد داد : بله
فقط باید به او اعتماد کنی چرا که او بهترین ها را برای ما در نظر داره فقط باید به کلام او اعتماد کنیم.::
جلال بر خدایی باد که قادر است به وسیله آن قدرتی که در ما کار می کند خیلی بیشتر از آنچه ما بخواهیم و حتی تصورش کنیم عمل کند."
افسسیان ۳: ۲۰

کتاب مقدس دربارۀ رابطۀ جنسی قبل از ازدواج چه می گوید؟



در کنار سایر گناهان جنسی، رابطۀ جنسی قبل از ازدواج، مکرراً در کتاب مقدس مورد سرزنش قرار گرفته است
(اعمال 15: 20 ؛
رومیان 1: 29 ؛
دوم قرنتیان 12: 21 ؛
غلاطیان 5: 19 ؛
افسسیان 5: 3 ؛
کتاب مقدس تشویق کرده است که قبل از ازدواج، از این رابطه پرهیز شود رابطۀ جنسی قبل از ازدواج، به بدی زنا و انواع دیگر گناهان جنسی است، به این خاطر که همه آنها مستلزم داشتن رابطۀ جنسی با شخصی است که هنوز با شما ازدواج نکرده است.
رابطۀ بین زن و شوهر، تنها رابطۀ جنسی مورد قبول خداوند است
(عبرانیان 13: 4).
رابطۀ جنسی قبل از ازدواج به دلایل بسیاری، کاملاًعادی شده است.
اغلب اوقات فقط روی جنبۀ تفریحی آن تمرکز میشود و از "جنبه بازآفرینی" آن غافل میمانیم. بله، رابطۀ جنسی لذت بخش است؛ خداوند رابطۀ جنسی در ازدواج را چنین خلق کرده است که زن و مرد از آن لذت ببرند.
با این حال، هدف اولیۀ رابطۀ جنسی، لذت نیست بلکه تولید مثل خداوند رابطۀ قبل از ازدواج را منع نکرده تا ما از لذت محروم شویم.
بلکه به خاطر جلوگیری از حاملگیهای ناخواسته، و متولد شدن بچه هائی که والدینشان آنها را نمیخواهند و یا آماده پذیرفتنشان نیستند، چنین مقرّرنموده است.
تصور کنید، اگر نقشۀ خداوند در این باره به انجام میرسید، دنیای ما چقدر بهتر میشد:
در این صورت، انتقال بیماریهای جنسی، مادران ازدواج نکرده،
حاملگیهای ناخواسته و سقط جنین و غیره به حداقل ممکن کاهش مییافت. پرهیز، تنها تدبیر خداوند در مورد رابطۀ جنسی قبل از ازدواج است

خدا در جستجوی فروتنان است

:

آیا مایلید از حضور خدا بطور مضاعف در زندگی خود بهره ببرید؟ آیا دوست دارید قوت او را در زندگی خود ببینید؟ اگر اینطور است این را بدانید که او در جستجوی افرادی است که قلبی افتاده و فروتن داشته باشند. قلبی که خود را بزرگ نکند، دیگران را بدون چشم داشت دوست داشته باشد و خدمت نماید و مردم را از دید خدا نگاه کند. خداوند در جستجوی چنین افرادی است تا آنان را سرافرزا نماید. کلام خدا در کتاب یعقوب ۴: ۱۰ می فرماید: «زمانی که به ناچیزی و کوچکی خود در مقابل خدا پی بردید، آنگاه خدا شما را سرافراز و سربلند خواهد ساخت.»

۱۳۹۵ بهمن ۲۸, پنجشنبه

دیدگاه مسیحیت در باره تبعیض چیست ؟ آیا خدا نیز تبعیض قائل می‌شود؟ ما مسیحیان در این زمینه باید چگونه رفتار کنیم؟


آسان‌ترین پاسخ این است که (برای محکم‌کاری با استناد به کتاب‌مقدس) بگوییم: «خدا تبعیض قائل نمی‌شود» (رومیان ۲:‏۱۱). اما ممکن است این پاسخ خیلی‌ها را متقاعد نکند. در واقع حتی ممکن است در نگاه اول چنین به‌نظر رسد که کتاب‌مقدس به موضوع تبعیض چندان توجهی نکرده یا حتی بر آن صحه گذارده است. به‌عنوان مثال در عهدعتیق می‌بینیم که خدا قومی برگزیده دارد که همان اسرائیل است.
از این قوم در برابر دشمنان غیریهودی‌شان دفاع می‌کند، قوم اسرائیل را برکت می‌دهد و به نیابت از آن‌ها با سایر امت‌ها جنگیده، سرزمین‌‌های‌شان را به قوم خویش وعده می‌دهد. در عهدجدید نیز عیسی مسیح را می‌بینیم که پادشاه یهود است و در گفتگو با زن سامری، می‌گوید که «تنها برای گوسفندان گم‌گشتۀ بنی‌اسرائیل فرستاده شده است» و «نان فرزندان را گرفتن و پیش سگانِ (غیریهودی) انداختن روا نیست» (متی ۱۵:‏۲۴ و ۲۵). همچنین به‌نظر می‌آید که تفاوت بین مرد و زن و نیز شکاف طبقاتی بین اقشار مختلف جامعه نظیر ارباب و برده در عهدجدید امری بدیهی و پذیرفته شده است.
در واقع در جریان جنگ‌های داخلی آمریکا که در آن برده‌داری یکی از مسائل عمده مورد مناقشه بود، برده‌داران ایالات جنوبی که حاضر نبودند از تجارت پرسود خود دست بردارند در توجیه این نظام به کتاب‌مقدس استناد می‌کردند و فی‌المثل می‌گفتند که پولس از غلامان می‌خواهد از ارباب خود اطاعت کنند، یا در رساله به فیلیمون می‌خواهد اونیسیموس نزد ارباب خود فیلیمون بازگردد. اما آیا براستی کتاب‌مقدس بر تبعیض صحه می‌گذارد؟ و آیا ما به‌عنوان افراد مسیحی که نجات یافته و فرزندان خدا محسوب شده‌ایم، حق داریم به این خاطر میان خود و غیرایمانداران تبعیض بگذاریم و به‌اصطلاح خود را تافتۀ جدابافته بدانیم؟
برای بررسی دیدگاه واقعی کتاب‌مقدس نسبت به این موضوع، و به‌ویژه جایگاه قوم یهود در این میان، بد نیست ببینیم اصولاً هدف خدا از آفرینش انسان چه بود. خدا در آغاز انسان را به‌صورت خود، یعنی خوب و نیکو آفرید تا با او در رابطه‌ای صمیمی و دوستانه بسر بَرَد. جهان را نیز خوب و نیکو آفرید و در داستان آفرینش بارها می‌خوانیم که «خدا هر چه ساخته بود، دید و همانا بسیار نیکو بود» (پیدایش ۱:‏۳۱). خدا آدم و حوا را برکت داد و به آن‌ها فرمود بارور و کثیر شوند (پیدایش ۱:‏۲۷ و ۲۸). اما خدا مطابق ذات خود، انسان را آزاد نیز آفرید.
متأسفانه انسان با سوءاستفاده از این آزادی، از فرمان خدا سرپیچی کرد و بدین ترتیب گناه وارد جهان شد و آنچه خدا خوب و نیکو آفریده بود، به‌علت گناه فاسد گردید و رابطۀ دوستانه بین خدا و انسان از هم گسسته شد. مابقی تاریخ کتاب‌مقدس، شرح‌حال برنامۀ نجاتی است که خدا برای آشتی دادن انسان با خود مقرر فرمود. قدوسیت خدا که به هیچ وجه با گناه سازگار نیست ایجاب می‌کرد که انسان به‌خاطر گناه خود بمیرد، چرا که تنها ریخته شدن خون می‌توانست گناه را کفاره دهد. اما خدای قدوس، در عین حال خدای محبت نیز هست و بنابراین چنین مقرر داشت که به‌جای خون انسان، خون حیوانات قربانی به‌عنوان کفاره گناه ریخته شود. اما این تدبیر تنها قدم اولی بود از برنامه گسترده‌تری که خدا برای نجات تمام مردم جهان داشت؛ این برنامه نجات دارای ماهیتی "پیش‌رونده" بود، بدین معنا که خدا در هر برهه از تاریخ به فراخور درک و ظرفیت بشر نقشۀ نجات خود را عملی می‌‌ساخت.
به موضوع برگزیدگی اسرائیل و رابطه آن با سایر امت‌ها نیز باید در چارچوب همین برنامه پیش‌روندۀ نجات نگریست. خدا گرچه ابراهیم را برمی‌گزیند و نسل او را برکت ‌می‌دهد، هدفش از همان ابتدا این است که «از ابراهیم جمیع قبایل جهان برکت یابند» (پیدایش ۱۲:‏۳). وعده‌ای که خدا در اینجا به ابراهیم می‌‌دهد در واقع تداوم همان وعده برکتی است که در آغاز به آدم و حوا داده بود -‏ اینکه جملگی بارور و کثیر شوند و در رابطه‌ای دوستانه با او بسر برند. به‌عبارت دیگر، فلسفۀ انتخاب قومی از نسل ابراهیم از همان اول این نبود که فقط آن‌ها نجات و برکت یابند، بلکه هدف اصلی خدا این بود که به‌واسطۀ این قوم تمام نسل آدم، یعنی تمام ملل جهان از نجات برخوردار گردند.
به بیان دیگر، خدا می‌خواست قوم اسرائیل وسیله‌ای قرار گیرد برای احیای دوبارۀ وعدۀ از دست رفته آدم و نسل او. به‌همین خاطر نیز می‌بینیم که در عهدعتیق آن همه بر جدایی قوم اسرائیل از سایر اقوام تأکید می‌شود، زیرا خدا می‌خواست قومش پاک و مقدس باشند تا بتوانند نقشه او را برای نجات امت‌های جهان به انجام رسانند. قوم اسرائیل اگر با اقوام بت‌پرست پیرامون خود معاشرت می‌کرد، آلوده می‌‌شد و از خدا دور می‌گشت و دیگر نمی‌توانست وسیله‌ای قرار گیرد جهت اجرای نقشه‌ای که خدا برای مردم جهان داشت.
خدا در سراسر عهدعتیق، قوم اسرائیل را برای همین هدفی که
داشت آماده می‌کند، اما تحقق این هدف را تنها در عهدجدید شاهدیم. مسیح، این قربانی کامل، با ریختن خون خود بر صلیب کاری را که خون گاو و گوسفند توان انجام آن را نداشت به‌طور کامل به انجام رساند. حال تمام کسانی که به مسیح و کار او بر صلیب ایمان می‌آورند، یعنی می‌پذیرند که خون او قادر است گناهان‌شان را پاک کند، خلقتی جدید می‌یابند و فرزندان خدا یا "قوم خاص" او محسوب می‌شوند و در زمرۀ "اسرائیل جدید" به‌شمار می‌آیند که همان کلیسا یا بدن مسیح است. این قوم جدید دیگر محدود به یک نژاد یا طبقه خاص نیست، بلکه تمام ایمانداران اعم از یهودی و یونانی و عرب و عجم و غلام و برده را در بر می‌گیرد.
به همین خاطر است که پولس در مورد زندگی جدید ایمانداران به مسیح می‌گوید: «یگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیح عیسی یک هستید. و حال اگر شما از آنِ مسیح هستید، پس نسل ابراهیم‌اید و بنا بر وعده، وارثان نیز هستید.» (غلاطیان ۳:‏۲۸ و ۲۹)؛ و در جای دیگر می‌گوید: «برای یکدیگر ارزش برابر قائل باشید!....با کسانی که از طبقات محرومند معاشرت کنید. خود را برتر از دیگران مپندارید!» (رومیان ۱۲:‏۱۶).
حال ممکن است بپرسید پس چرا عهدجدید علناً در برابر آداب و رسومی چون برده‌داری و رابطۀ غلام و ارباب که آشکارا بوی تبعیض می‌‌دهد موضع نگرفته است. پاسخ را باید در هدف اصلی عهدجدید سراغ جست. هدفِ عهدجدید نه حمله به آداب و رسوم رایج در آن زمان، بلکه واژگون کردنِ فلسفه و جهان‌بینی است که در پس آن آداب و رسوم نهفته بود. به‌عبارت دیگر، مسیحیت به‌جای حمله به نهادها و نظام‌های تبعیض‌آمیزی که در جامعه آن روزگار مرسوم بود، تیشه به ریشۀ نگرشی می‌گذارد که تمام این تبعیض‌ها برخاسته از آن است.
به همین خاطر است که مسیحیت مستقیماً به خود نظام اجتماعی برده‌داری حمله نمی‌کند، چون رسالتش این نیست؛ بلکه در عوض، با بنیان نهادنِ اصل روحانی برابری تمام ایمانداران در مسیح، می‌کوشد از لحاظ فکری و روحانی ریشۀ چنین تفکر تبعیض‌آمیزی را بخشکاند، و وقتی این ریشه خشکید آن‌وقت پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن نیز به‌تدریج در جامعه نمایان می‌شود. وقتی کسی مثل فیلیمون قلب خود را به مسیح سپرد و ذهنیتش چنان دگرگون شد که همه را در مسیح برادر و خواهر خود دانست، آن وقت حتی اگر غلامی هم داشته باشد با او شایسته یک برادر ایمانی رفتار می‌کند.
حال سؤال اینجاست که تکلیف غیرمسیحیان چه می‌شود. حال که دریافتیم هدف خدا نجات تمام مردم دنیاست، مسیحیان که به‌عنوان "اسرائیل جدید" وسیلۀ چنین نجاتی قرار گرفته‌اند چگونه باید با غیرمسیحیان برخورد کنند؟ پاسخ به‌صراحت در تمامی تعالیم مسیح بیان شده است و در واقع شالودۀ مسیحیت را تشکیل می‌د‌هد: با محبت! مسیحیان با محبت الهی است که می‌توانند حکم اعظمی را که مسیح به آن‌ها داد به انجام رسانند و به اقصاء نقاط جهان رفته، امت‌ها را شاگرد سازند، زیرا وجه‌تمایز اصلی مسیحیت با سایر ادیان نیز همین محبت است. و محبت درست نقطۀ مقابل تبعیض و پیش‌داوری است.
واقعیت این است که تبعیض همان قدر که در دوران کتاب‌مقدس وجود داشت، در دنیای امروز نیز که زیر لعنت گناه است واقعیتی است انکارناپذیر. مظاهر آن را هم در داخل کلیسا شاهدیم، هم در خارج از آن. تنها با جدی گرفتن روح مسیحیت که همان محبت است می‌توان بر این معضل فائق آمد، و این روح جز به فیض و رحمت خدا از طریق ایمان به مسیح که مظهر کامل محبت خدا بود، در آدمی قرار نمی‌گیرد.

روی حرفم با شماست!!!


بله با شما
که امروز خیلی پریشان هستی،
که با هزار فکر بیدار شدی ،
و شما که یه جورایی امیدت رو از دست دادی،
که فکر میکنی امیدی نیست،
که خیلی احساس خستگی میکنی ؛
میگی دست به هر کاری زدم نشد که نشد
نترس ؛
این پیغام امروز فقط و فقط برای شما است :

خداوند پاسخ داد :
« روی من خواهد آمد،
و تو را آرامی خواهم بخشید »
خروج ۳۳ : ۱۴


خداوند برای تو عمل خواهد کرد ؛ نترس!
خداوند برای تو جنگ خواهد کرد!
آرامی خداوند وقتی بیاید همه چیز را همراهش خواهد آورد :
برکت
رحمت
فیض
بخشش
شجاعت
قوت و

در مشکلات زندگی فقط به خدا توکل کنید



در عمق تاریکی ها و سختی های زندگی...
وقتی احساس میکنید گه تنها هستید و امید شما از همه جا قطع شده است.و همه شما را ترک کرده اند...
هنگامیکه احساس میکنید که زندگی شما به پایان رسیده..و تصور میکنید که آخرین نفس ها را میکشید..
حالا اگر با تمامی دل و جان به خدا توکل کنید...
ناگهان دست خدا در زندگی شما ظاهر میشود و انفجار نور زندگی شما را روشن میکند...
زیرا خدای ما...خدای آخرین لحظات است...

پس هر ساعت...هر روز ... هرجا ... و همیشه دعا کنید به خدا توکل نمائید و او هرگز در پیچ و خمهای ترسناک زندگی و در طوفانهای روزگار ... شما را تنها رها نمیکند....و همه جا در کنار شما و با شما...و در شما است

۱۳۹۵ بهمن ۲۷, چهارشنبه

چرا زنده هستيم ،

خدا ما را درتاريكي رها نكرده است تا براي حل مشكلاتمان غرق در حيرت و تعجب شويم و به حدس و گمان دست زنيم.

بلكه او به روشني پنج هدف خود را براي زندگي ما در كلام مقدسش آشكار فرموده است.
اين كلام كه كتاب راهنماي زندگي ماست،
توضيح ميدهد كه چرا زنده هستيم ،
زندگي چيست، از چه چيز بپرهيزين، و چه
انتظاري از آينده داشته باشيم؟
اين كتاب همچنين تعليم ميدهد كه در
زندگي چه چيز هست كه كتابهاي خوديار و يا فلسفي از درك آن عاجز ميباشند.
كتابمقدس ميفرمايد:
«سخنان ما حكيمانه است،
زيرا از جانب خدا و در بارة نقشة حكيمانة اوست،
نقشه اي كه هدفش رساندن ما به حضور پرجلال خداست.
اگرچه خدا اين نقشه را پيش از آفرينش جهان براي نجات ما طرح كرده بود،
اما در زمانهاي گذشته آن را برهيچكس آشكارنساخت

زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که
پسر یگانه خود را دادتا هر که به او
ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان
یابد.
یوحنا13:3

چرا بعد از هر اشتباه احساس گناه می کنیم؟



ما انسانها همگی احساس گناه و تقصير می‌کنيم چون ذاتاً و عملاً گناهکار هستيم.
خدا در درون همه ما انسانها وجدان را قرار داده است که وقتی کار اشتباهی انجام می‌دهيم، می‌فهميم کارمان اشتباه بوده و احساس نا‌راحتی می‌کنيم. خدا جهان را طوری خلق کرده، که در آن بعضی چيزها از نظر اخلاقی صحيح و بعضی ديگر اشتباهند. وقتی ما عملی را برخلاف اصولی که خدا برای زندگی‌مان مقرر کرده است انجام می‌دهيم، احساس گناه می‌کنيم چون قوانين او را شکسته‌ايم. اين، يکی از مواردی است که انسان را از گياهان و حيوانات متمايز می‌کند

تمرکز و نگاه ما به چیست؟



:لوط فریفته عظمت و زیبایی سدوم و عموره شد.
این باعث شد این مرد نتواند در ایمان خود رشد کند.
کوته بینی لوط باعث گردید ایمان خانواده اش نیز دچار ایست شود و سرانجام آنها در همان سدوم دچار خسارت و درد ورنج و صدمات بسیاری شدند .
لوط عظمت آن شهرها را دیده بود اما چشم ایمان می خواست تا ویران شدن این عظمت را ببیند.

::نگاه به دنیا و موقعیت هایی که دنیا فراهم می کند باعث می شود ایمان شما رشد نکند و حتی باعث گردد به خانواده تان نیز آسیب برسد،و چه بسا که فرزندان شما با این دیدگاه شما انتخابات بسیار بدتری درزندگی خود داشته باشند.
همیشه نوع تفکر و انتخابات و شیوه رفتاری ما تاثیرات دوچندانی بر شخصیت و زندگی افراد خانوادهُ ما دارد.

:ابراهیم ترجیح داد در بیابان بماند، او با چشم ایمان ویران شدن سدوم و عموره را دیده بود. ابراهیم محو زیبایی و جذابیت سدوم و عموره نشد چون میخواست در اطاعت از ارادهُ خداوند جایی باشد که خداوند میخواست او میدانست که خداوند برای او هدف و نقشه داشت.

:ابراهیم به چادرنشینی ادامه داد و صاحب خانه ای هم نشد، اما درمیان چادرهای ابراهیم بود که فرشته خداوند ظهور کرد. فرشته خداوند خود، به ملاقات ابراهیم و سارا آمد.
ابراهیم صاحب وعده گردید، و او دوست خدا و پدر ایمان و سرافراز و مبارک گردید،
و نسل او قوم خدا خوانده شدند و نقشهُ نجات خداوند از نسل ابراهیم وفرزند وعدهُ او یعنی اسحاق به انجام رسید.
زیرا که ابراهیم نگاهش و تمرکزش بر خدا و رضایت و خشنودی او بود.

:لیکن لوط از آنچه خداوند وعده داده بود بی بهره ماند واز تاریخ نجات به حاشیه رانده شد.

۱۳۹۵ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

دعای ربانی


ای پدر ما که در آسمانی؛ نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو آنچه که در آسمان است ؛ بر زمین بیاید.
نان کفاف امروز ما را ؛ امروز به ما بده.
گناهان ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم.
ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر مارا رهایی ده. زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالآباد از آن توست.

متی 6: 13_9

ده فرمان


ده فرمان ده قانون در کتاب مقدس هستند که خدا به ملت اسرائیل بعد از مدت کوتاهی از خروج از مصر داد. ده فرمان در واقع خلاصه ای از 613 فرمان در قوانین عهد عتیق است. اولین چهار فرمان در رابطه با خداست. آخرین شش فرمان در رابطه با رابطه با یکدیگر است. ده فرمان در کتاب خروج 20: 1-17 و تثنیه 5: 6-21 در کتاب مقدس به ثبت رسیده است.
1) "تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد" این فرمان مخالف پرستش هر خدایی بغیر از خدای حقیقیست و همة خدایان دیگر خدایان دروغین هستند.
2) "هیچگونه بتی بشکل حیوان یا پرنده یا ماهی برای خود درست نکن. دربرابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نکن، زیرا من که خداوند، خدای تو می باشم، خدای غیوری هستم و کسانی که با من دشمنی کنند مجازات می کنم. این مجازات شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهارم نیز می گردد. اما بر کسانی که مرا دوست داشته باشند و دستورات مرا پیروی کنند، تا هزار پشت رحمت می کنم" این فرمان مخالف ساختن بت و ساختن نمادی دیدنی از خداست. ما نمی توانیم تصویری را خلق کنیم که خدا را بطور دقیق بتصویر در بیاورد. درست کردن بتی که نماد خدا باشد مثل پرستش خدایان دروغین است.
3) "از نام من که خداوند، خدای تو هستم سوء استفاده نکن. اگر نام مرا با بی احترامی به زبان بیاوری یا به آن قسم دروغ بخوری، تو را مجازات میکنم." این فرمان مخالف این است که اسم خدا را بیهوده ببریم. ما نباید اسم خدا را سبک کنیم. ما باید به اسم خدا احترام بگذاریم و بطرق مختلف اسم او را جلال دهیم.
4) "روز سبت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار. در هفته شش روز کار کن، ولی در روز هفتم که سبت خداوند است هیچ کار نکن، نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه مهمانانت و نه چهارپایانت. چون خداوند در شش روز، آسمان و زمین و هر چه را که در آنهاست آفرید و روز هفتم دست از کار کشید. پس او روز سبت را مبارک خواند و آن را روز استراحت تعیین نمود." این فرمانیست که در مورد سبت (شنبه، آخرین روز هفته) بعنوان روز مخصوص خداوند است.
5) "پدر و مادرت را احترام کن تا در سرزمینی که خداوند، خدای تو به تو خواهد بخشید، عمر طولانی داشته باشی " این فرمانیست که همیشه باید با والدین با احترام رفتار کرد.
6) "قتل نکن" این فرمانیست مخالف قتل عمد انسانی دیگر.
7) "زنا نکن" این فرمانیست مخالف داشتن رابطة جنسی با کسی غیر از با همسر خود.
8) "دزدی نکن" این فرمانیست مخالف قصب کردن هر چیزیکه صاحب آن کس دیگریست.
9) "دروغ نگو" این فرمانیست که مخالف شهادت دادن به دروغ است. درواقع این فرمان برخلاف دروغگوییست.
10) "چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش. به فکر تصاحب غلام و کنیز، گاو و الاغ، و اموال همسایه ات نباش." این فرمانیست برخلاف طمع کردن به آنچیزی که مالک آن شخص دیگریست. طمع می تواند به شکستن یکی از فرمانهای بالا بینجامد، یعنی قتل، زنا، و دزدی. اگر انجام کاری اشتباه است، اشتیاق به انجام آن هم اشتباه است.
خیلی از مردم به اشتباه به ده فرمان بعنوان یک سری قانون نگاه می کنند که اگر آنها را دنبال کنند، بعد از مرگ ورود آنها را به بهشت تضمین می کند. بر عکس، منظور از ده فرمان این است که مردم متوجه شوند که نمی توانند قانون را کاملا رعایت کنند (رومیان 7: 7-11)، و در نتیجه به فیض و رحمت خدا نیاز دارند.
برخلاف ادعای مرد ثروتمند جوان در متی 19: 16، هیچکس نمی تواند کاملا از ده فرمان اطاعت کند(جامعه 7: 20).
ده فرمان نشان می دهد که ما همه گناه کرده ایم (رومیان 3: 23) و به رحمت و فیض خدا که تنها از طریق ایمان به عیسی مسیح امکان پذیر است نیازمندیم.

مشکلات و موانعی که باعث می شود دعاهای ما قبول نشود


  1-احساس تقصیر و گناه(باری که شیطان بر روی فکر وشانه های ما می گذارد)که آیا واقعا حیات ابدی داریم،خون مسیح تونسته منو پاک کنه و... یوحنا1:2وعبرانیان19-10:10
2-رابطه ما با دیگران(می بخشیم تا بخشیده شویم تا دعاهای ما به حضور خداوند شنیده شود هر گونه خشم،تنفر،نفرت،جنگ ....که در قلب ما باشد)متی24-23:5 و اول پطرس7:
3-مشغله فکری زیاد و عدم تمرکز(در دعا به فکر بدهکاری ،بچم کار اشتباهی انجام نده،یا به یاد فلان شخص بیفتیم و....)
4-دعا باید طبق اراده ی خدا باشد(لعنت کنندگان خود را برکت دهید،هر کس به من بدی کرده را میبخشم و تو برکت بده،خداوندا فلان شخص را نجات بده و بفهمه و ببینه و متوجه اشتباهش بشه او را متوجه کن و ....)

دعا باید به کلام خداوند نزدیک باشد و ما باید در دعاهایمان از کلام خداوند استفاده کنیم.تسالونیکیان17:5
دعا به دو صورت است:
1-دعای انفرادی:دعای شخصی و تنهاست و در صبح گاهان وقت شخصی با خداوند است و دعا به همراه افراد خانواده(خانواده ای که با هم دعا میکنند با هم می مانند)تیموتاءوس8:2
2-دعای دسته جمعی: برای نیازهای همدیگر دعا میکنیم و دارای برکت بیشتری می باشد.اعمال رسولان13:12دعای همه برای آزادی پطرس
فیض مسیح عیسی،محبت خدای پدرو آرامش روح القدس با شما عزیزان باشد.

ﺁﻳﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺎﻥ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ؟



 
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻋﻴﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺗﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ، ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﻣﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍی ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ. ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﺎﻥ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻧﺸﻮﻳﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﺎﻥ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﻧﺸﻮﺩ، ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺟﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ.

ﺍﮔﺮ ﻣﺴﻴﺤﯽ ﻫﺴﺘﻴﺪ، ﻣﯽ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻴﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﻴﺪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ، ﻧﻪ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻳﺪ

پیوسته در خداوند شاد باشید، باز هم می‌گویم شاد باشید! مهربانی و ملایمت شما در رفتارتان با دیگران آشكار باشد. آمدن خداوند نزدیک است! ...